یارمحمد اسدپور تنها یادگار قریب شعر ناب،که تا آخرین لحظه های زندگی جزو مدافعان اصلی این وضعیت ادبی بود که به واسطه ی حس های نوستالژیک خود واقعیت ها را به درستی معنا می کرد و با تاکید بر تجربه گرایی شعر را پیش می برد. بگذار مهربانتر از یاد روم که اینجا در کنار خاموشی من هزار ناله ی غمگین می روید از گلو یارمحمد اسدپور (متولد ۱۴۰۱_ ۱۳۳۰ مسجد سلیمان) از شاعران پیشکسوت موج ناب است. بدون اغراق بیشترین بازتاب فکری شعر موج ناب مدیون مقالات و مصاحبههای اسدپور و سیروس رادمنش است. که تا آخرین لحظه های زندگی جزو مدافعان اصلی این وضعیت ادبی بودند. که اگر همت این دو نبود شعرهای خیلی از شاعران به رسانه ها راه نمی یافت. سال ۵۶ منوچهر آتشی در مجله ی تماشا بر آثار چند تن از شاعران مسجدسلیمان شعر ناب نامگذاری کرد. که یکی از آنها یارمحمد اسدپور بود. پذیرفتم هیچ بهار اردیبهشت هیجده سالگی م را نخواهد داشت اگر نتوانم اوج شکوفه و نارنج را بنگرم از پشت آخرین بهار سقوط خواهم کرد. یارمحمد اسدپور تنها یادگار قریب شعر ناب،هم چنان بر این جریان وفادار مانده است. این روایتگر دغدغه های اجتماعی و فردی، در پرداخت به مفاهیم «طبیعت ـ انسان» به راهی غیر از هم نسلان خود رفت. اگر چه شاعران ناب در برخورد با جهان هستی نگاه های متفاوتی داشتند، اما اسدپور مفاهیم کشف نشده هستی را به تصویر کشانده است. به واسطه ی حس های نوستالژیک واقعیت ها را به درستی معنا می کند. با تاکید بر تجربه گرایی شعر را پیش می برد، و با ذهن نو اندیش از درون مایه های «عشق ـ مرگ» می گوید. در اشعار یارمحمد اسدپور( بر سینه سنگ ها، بر سنگ ها نام ها۱۳۶۰، مکاشفه در باغ سوکیاس ۱۳۹۱،این گلو تاریک از صدای دنیاست۱۳۹۴)مشابهت هایی بین ساختار روایی مشهود است، که نشان ارتباط حسی و مفصل بندی بین سطرها و بندها دارد. شعرهای یارمحمد اسدپور ویژگی های منحصر به فردی دارند: نخست: ساختار مندی شعرها جذابیت معنایی و موضوعی خاصی را به ذهن مخاطب متبادر می کند، و چند زمان غیر متوالی در تصویرگری ها تکرار می شود. دوم: شعرهای کوتاه شکل دیگری از ساختار زبانی را نشان می دهند. در این راستا جزیی نگری جایگزین کلی نگری است، و تردید بین دو فضای عینیت و ذهنیت نشان از شنخات جهان استعاره ها است. سوم: ایجازهای کلامی در ساختاری باورمند شکل می گیرد.تصاویر روایی مبنی بر آشنایی زدایی های معنایی است، که این هست مندی ها در مداری حسی ـ مفهومی می چرخند. چهارم: کشف لحظه های شاعرانه سبب همذات پنداری می شود. البته این کشف و شهودها محدود به زمان و مکان خاصی است. پنجم: تقابل و تناقض ها جذابیت معنایی به ذهن مخاطب متبادر می کند، که در این مفاهیم هستی شناسانه فرایندهای حسی برایند بیشتری دارند. بر سنگ ها چه نوشته اند که سینه ها این سان می سوزد از خواندن آن؟ شعر اسدپور صدای زمان خود است. طی این سالها راه بر عبور معنا گشوده، و ظرفیت های قابل تاملی به زبان ساختاری اضافه کرده است.
- نویسنده : سریا داودی حموله