گاهی باید خود سانسوری را کنار بگذاریم و دست به نقد بزنیم ، نقدی سازنده برای آینده ای بهتر و برداشتن گامی در راستای بهبود فضای گفتمان که در صورت تحقق این مهم ، نیمی از گره های چندین ساله در بخش های مختلف باز خواهند شد .
امروز استان خوزستان با دارا بودن ظرفیت های کم نظیر در حوزه منابع انسانی و منابع مالی ( متنوع و بیشمار بودن بواسطه شرایط خاص استان در صنعت کشور) باید جایگاهی داشته باشد به مراتب فراتر از جایگاه کنونی و این مسئله که چرا امروز نتوانسته ایم در جایگاه مناسبی قرار بگیریم نیاز به بحث ، بررسی و ایده پردازی تا حصول نتایج مطلوب دارد که در این یادداشت نگارنده سعی دارد به برخی از این مسائل بپردازد .
وقتی نگاهی به کشورهای توسعه یافته و برنامه های این کشورها در دستیابی به توسعه یافتگی می اندازیم ، یک مسئله مهم در این میان خودنمایی می کند ، مسئله ای که شاید مهم ترین بحث در تمام زمینه ها باشد، در واقع همان ایجاد احساس نیاز به تغییراست . احساسی که لازمه شکل گیری برای گفتمان و رسیدن به یک نقطه مشترک در تمام زمینه هاست ، که متاسفانه در استان ما یا شکل نگرفته است یا به گفتمان ختم نشده است و یا اینکه گفتمان موثری در این خصوص صورت نگرفته است .
حالا چرا گفتمان ؟ به عبارتی می توان اینگونه گفت که تا گفتمان شکل نگیرد هیچ مسئله ای مطرح نمی شود و در صورت عدم مطرح شدن مسائل همیشه این چرخه با هزینه های سنگین و بودجه های کلان در هم می پیچد و جالب اینکه هر چه جلو تر برویم وضعیت وخیم تر خواهد شد و اگر چاره ای اندیشیده نشود در آینده ای نزدیک شاهد از هم گسستگی شدید تر خواهیم بود و به مراتب فرصت جبران بسیار کوتاه ترخواهد شد .
در جایی که گفتمان باشد صمیمیت و همدلی شکل می گیرد و به طبع رایزنی ها و مذاکرات اثر گذار تر خواهند شد و مسیر پیشرفت هموار تر و ترکیب این گزینه ها می توانند نوید بخش پایان یک بحران بزرگ در یک جامعه باشد. جامعه ای که اعضای آن منفعل عمل کنند و هر کس خود را در یک قایق مستقل تصور کند ، با اولین طوفان از بین می رود، پس رویکرد ما باید ساخت یک کشتی عظیم با قابلیت های خاص برای عبور از طوفان های بزرگ باشد که برای ساخت این کشتی ابتدا باید در مورد ابعاد مختلف آن با هم صحبت کنیم و باز هم برمیگردیم به گفتمان و گفتگو …
باید اینگونه تصور کنیم که هر مسئله ای با صحبت کردن و گفتمان قابل حل است و چه بسا گاهی علت اصلی تمام مشکلات و گره های ایجاد شده در کارها تعارض هایست که در نبود بستر مناسب برای مذاکره و گفتمان بوجود آمده است ، فضایی که گاهی وجودش چنان ارزشمند است که حتی می تواند از بودجه سالیانه استان هم مهم تر و حیاتی تر باشد .
بی تعارف باید به برخی نشانه ها نیز اشاره کنیم که هم قابل تامل هستند هم ناراحت کننده و از همه مهم تر تلنگری برای بستر سازی و ایجاد زیرساخت در این زمینه خواهند بود.
در بخش گفتمان عمومی بواسطه پرسش های میدانی در شهرهای مختلف و نیز برخی تحلیل های رفتاری می توان به خوبی این موضوع را عنوان کرد که متاسفانه متولیان این امر در استان نتوانسته اند به خوبی از این ظرفیت ها استفاده کنند و این فرصت را نیز فراهم نکردند تا با رشد و ارتقا گفتمان در جامعه از بسیاری از مشکلات پیشگیری کنند .
در بخش سازمان ها و ارگان های دولتی و خصوصی نیز این مسئله وجود دارد و از تعداد اتاق های فکر فعال (به شدت کم) و نادیده گرفته شدن مسئله بحث و گفتمان در این بخش ها به خوبی می توان فهمید که اقدامات تاثیرگذاری صورت نگرفته است و حتی در مکان های اصلی مثل سیستم آموزش و پرورش و دانشگاه ها هم که بستر اصلی این مهم هستند متاسفانه نسبت به میزان اهمیت جایگاهشان، فعالیت چشم گیری را انجام نداده اند .
در خاتمه نگارنده به متولیان و تاثیرگذاران سیستم مدیریتی استان پیشنهاد می دهد تا بستر سازی لازم برای ایجاد گفتمان سازنده در سه بخش سیستم اداری ، سیستم آموزشی و فرهنگی و حوزه شهروندی را به کمک فعالان اجتماعی وظرفیت های موجود در این زمینه انجام دهند تا بتوانیم استانی داشته باشیم با ظرفیت گفتمان بالا، که خروجی این ظرفیت نیز خیلی زود در تمام بخش ها و ابعاد خودنمایی خواهد کرد .
در پایان نگارنده معتقد است ، امروز اگر میخواهیم به یک منطقه محروم کمک کنیم باید ضمن تلاش برای دستیابی به تحقق نیازهای اولیه(مازلو) که حق طبیعی هر انسان می باشد ، گاهی در کنار سبد غذایی اهدایی یا سبد پوشاک، کتابی قرار دهیم تا فرزندان آن قشر محروم آینده را متفاوت رقم بزنند .
حسن کریمی – فعال اجتماعی و مدرس مهارت های ارتباطی